ثمره

ساخت وبلاگ
6 ماهگی شما همزمان شد با عروسی دایی جون که عید مبعث هم بود من با کلی ذوق برات لباس خریده بودم و منتظر این روز بودم تا اونو بپوشی و عروسک کوچولوم رو ببرم عروسییی آرایشگاه گفته بود ساعت 12 اینجا باشید. ولی من بخاطر شما ساعت 2و نیم بود که با خاله اعظم رفتیم....... نوبت آرایش من بود که بابا زنگ زد تا بی ثمره...
ما را در سایت ثمره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1samane-alireza8 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 0:56